نمی دانم چرا این همه از مفتون خوشم می آید. نمی دانم چرا شعر و سخنش به دلم می نشیند.انگار خیلی از حرف ها را که من نتوانسته ام بگویم او گفته است. من خیلی از حرف های دلم را در شعر او یافته ام.بعضی از شعرها و کتاب ها بعد از مدتی کهنه به نظر می رسند،اما "عاشیقلی کروان" برای من همیشه تازه است.کاروانی است که در آن "عاشیق ها" همیشه با طراوت می نوازند و می خوانند. هر بار این کتاب را به دست گرفته ام ،انگار بار اول است که آن را می خوانم. مفتون در "عاشیقلی کروان" از عشق سخن می گوید ،از انسان و طبیعت که همیشه تازگی دارند.

عمران صلاحی