شعرهای مفتون امینی

شعرهای مفتون امینی

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

شعری از مفتون امینی برای شهریار

تابستان

"به یاد شهریار"


عکس از آرشیو سیناعباسی هولاسو

 

 

بیا که راحت دلهای بی قرار تویی

حدیث غم به تو گویم که غمگسار تویی

شب خنک چو نسیمی فراز بام و درخت

صدای آبیِ لالاییِ دیار،تویی

کمال باغ و صفای کرانه در دل توست

پس از بهار و تو گویی به از بهار تویی

فکنده کشتی سودا به آب های سلیم

غلیظ بی غش و انبوه بی غبار تویی

بر آن سمند طلایی،سلاح گرم به دوش

بزن به خرمن و برزن که شهسوار تویی

قسم به ظهر تو آن خلوت عمیق و بسیط

که در میانه و از هر چه برکنار تویی

بسان نور شفق،روی دشت سنبل زرد

زیاد و اندک و پنهان و آشکار تویی

بسی شنیدم و خواندم کلام نغز،ولی

به لوح خاطره تک بیت زرنگار تویی

چراغ برقه ات باد چشم سبز سهیل

که بر مدار زمین،روح زهره وار تویی

غزل سرود سلیمان و گشت باد به دست

خبر نداشت در این ملک،شهریار تویی

 

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شعری از مفتون امینی برای استاد شهریار با عکسی از آرشیو سیناعباسی هولاسو

ای میان بزم دل‌ها شمع سوزان، شهریار

آخرین سلطان ملک می‌فروشان، شهریار

...

در محیط سرد امروزی که دل‌ها یخ زده است

نور خورشید است در فصل زمستان، شهریار

همتی دارد بلند و پاک چون کوه سهند

شاعر آزاده خوی مهد شیران، شهریار

یک زمان چون لاله‌ای در باغ سبز خشکناب

حالیا چشم و چراغ جمله ایران، شهریار

...

با وجود آن همه تحصیل آداب و اصول

نکته می‌آموزد از آیات قرآن، شهریار

ما چو آب برکه‌ها در جای خویش ایستاده‌ایم

عازم دریاست چون رودی شتابان، شهریار

...

یاد آن شبهای تنهایی که مست و بی‌قرار

با سه تار خود غزل می‌خواند و دستان، شهریار

...

چون دل مفتون تقوا مشکل به دست آورده است

کی رها می‌سازدت اینگونه آسان، شهریار

ما با امید تو دست از دیگران برداشتیم

چشم لطف از روی مشتاقان مپوشان، شهریار

اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق

هر کجا نام تو در آغاز و پایان، شهریار



عکس از آرشیو سیناعباسی هولاسو

 

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰