شعرهای مفتون امینی

شعرهای مفتون امینی

غزلی از مفتون امینی

 

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت

با دیگران مباش که تنها ببینمت

در این بهار تازه که گلها شکفته اند

لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت

یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت

جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت

منشین گران و جامه سبک ساز و رقص کن

رقصی چنان که آفت دلها ببینمت

بگذشت در فراق تو شب های بی شمار

هر شب دراین امید که فردا ببینمت

ای ایستاده در پسِ این پرده ی غبار

نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت

نازم بی نیازی ات ای شوخ سنگدل

هرگز نشد اسیر تمنا ببینمت

منت پذیر قهر و عتاب توام ولی

می خواستم که بهتر از این ها ببینمت....

۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۳۱ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نظر محمود دولت آبادی در باره مفتون امینی

 

فقط شعر مفتون نبود که در من بسیار اثر گذاشت که با شعر


 او شخصیت مفتون بوده و هست که همواره احترام انگیز بوده


 است با آن وقار خود ویژه مفتون، وقاری که به انگاشت من


 نوعی استغناء را در پی پشت خود دارد که باز به انگار من


 ناشی می شود از وحدت شخصیتی انسانی که مفتون امینی است.


محمود دولت آبادی


۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعری از مفتون امینی

آه !چه دنیایی

و چه گله هایی

 

پاییز از پرستو گله مند است

که تا من آمدم

تو رفتی

 

ستارگان

ازماه گله دارند

که شب هنگام خود نمایی نیست .

 

درویش از روسپی گله مند است

 که چرا این همه کم ناز شدی؟

 

ابلیس از خدا گله دارد ،که آتش را به خاک فروختی

وخاک ،تو را به دو گندم نخرید

 

*

 

اسکندر،از آفتاب گله دارد

که میان من و دیوژن

       فاصله انداختی

 

 

ومنطق از ارسطو گله منداست

که مرا نه چنان ساختی که جواب ده سلاح باشم

یا صلیب

 

 

زمین از زمان گله دارد

و من از تو

که سرشار یقین بودم ولبریز گمانم کردی

ای شعر.

 

فصل پنهان /مجموعه ی شعر/برگزیده ی چاپ نشده ها/مفتون امینی چاپ اول :بهار1370 /پخش از :مرغ آمین

۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شعری از شهریار برای مفتون امینی با عکسی از آرشیو سیناعباسی هولاسو

به دل نه چنگ زدی، ساز من به قانون باش

همین نه نغمه موزون، لطیف و محزون باش
قرار قهر به قانون مهرورزان نیست
ترا که گفت در فتنه پیچ و مفتون باش


با عکسی از آرشیو سیناعباسی هولاسو

َ

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

کتابشناسی مفتون امینی

 

 

دریاچه...........نشربازگانی/تهران............ 1336

کولاک...........نشرشمس/تبریز...............1344

انارستان.......نشرابن سینا/تبریز..............1347

عاشیقلی کروان..... نشر رفعت/تبریز........1358

فصل پنهان........نشرمرغ آمین/تهران..... 1370

یک تاکستان احتمال....نشر نگاه/تهران..... 1376

سپیدخوانی روز....نشرثالث/تهران.... 1378

عصرانه در باغ رصدخانه....نشرنگاه/تهران....1383

من و خزان و تو....نشرامرود/تهران...... 1385

شب1002..... نشرنگاه/تهران..... 1386

اکنون های دور....نشرامرود/تهران......1387

از پرسه خیال در اطراف وقت سبز....نشر امرود/تهران....1389

جشن واژه ها و حس ها و حال ها...نشر امرود/تهران.... 1391

طلایی/خاکستری/رگبار....نشر ثالث/تهران.......1393

گزینه اشعار..... نشر مروارید/تهران.....1393

در دست چاپ:

مجموعه اشعار ترکی آجی چای(تلخ رود)

توضیحی از مفتون درباره این اسم:

**به دو معنی است. اول این که به معنی چای تلخ است و دیگر آن که نام رودخانه ای است که از سبلان سرچشمه می گیرد و بعد از گذشتن از شهرهای سراب و اهر و شمال تبریز و آذرشهر به دریاچه ارومیه می ریزد. در فارسی به آن تلخه رود می گویند.

 

شهریارنامه..... تهران...........نشر افراز.. ........گوشه هایی از زندگانی کمتر دیده و یا شنیده شده استاد شهریار از نگاه مفتون در طی 15 سال مراوده این دو و نقد غزل هایی از شهریار

 

و در زمینه نثر:

مسائل حقوقی با دکتر محمد سلجوقی...نشر روزنامه رسمی..... 1356

سفری در سفینه حافظ......... نشر قطره/تهران..... 1389


۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۱۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

زندگی نامه مفتون امینی

یدالله مفتون امینی (زادهٔ ۱۳۰۵ در شاهین‌دژ) از شاعران معاصر ایرانی است.

یداالله امینی متخلص به مفتون در ۲۱ خرداد ۱۳۰۵ در شهرستان شاهین‌دژ دهستان هولاسو که در کناره زرینه رود و آذربایجان قرارگرفته است به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دبستان و دبیرستان در تبریز به تهران آمده و وارد دانشگاه شد. او دانش‌آموختهٔ رشتهٔ حقوق قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران است و به مدت سی و یک سال (از۱۳۲۸ تا ۱۳۵۹) در وزارت دادگستری خدمت نموده است. وی هم اکنون تهران به سر می‌برد.

امینی در آغاز شاعری کلاسیک و کهن‌پرداز بود اما بعدها – به‌ویژه طی سال‌های پس از انقلاب – به شعر بی وزن و قالب‌های نوپردازانه روی آورد.[۱] وی علاوه بر شعر فارسی اشعاری نیز به زبان ترکی سروده است.

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۹ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شعری از مفتون امینی برای شهریار

تابستان

"به یاد شهریار"


عکس از آرشیو سیناعباسی هولاسو

 

 

بیا که راحت دلهای بی قرار تویی

حدیث غم به تو گویم که غمگسار تویی

شب خنک چو نسیمی فراز بام و درخت

صدای آبیِ لالاییِ دیار،تویی

کمال باغ و صفای کرانه در دل توست

پس از بهار و تو گویی به از بهار تویی

فکنده کشتی سودا به آب های سلیم

غلیظ بی غش و انبوه بی غبار تویی

بر آن سمند طلایی،سلاح گرم به دوش

بزن به خرمن و برزن که شهسوار تویی

قسم به ظهر تو آن خلوت عمیق و بسیط

که در میانه و از هر چه برکنار تویی

بسان نور شفق،روی دشت سنبل زرد

زیاد و اندک و پنهان و آشکار تویی

بسی شنیدم و خواندم کلام نغز،ولی

به لوح خاطره تک بیت زرنگار تویی

چراغ برقه ات باد چشم سبز سهیل

که بر مدار زمین،روح زهره وار تویی

غزل سرود سلیمان و گشت باد به دست

خبر نداشت در این ملک،شهریار تویی

 

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شعری از مفتون امینی برای استاد شهریار با عکسی از آرشیو سیناعباسی هولاسو

ای میان بزم دل‌ها شمع سوزان، شهریار

آخرین سلطان ملک می‌فروشان، شهریار

...

در محیط سرد امروزی که دل‌ها یخ زده است

نور خورشید است در فصل زمستان، شهریار

همتی دارد بلند و پاک چون کوه سهند

شاعر آزاده خوی مهد شیران، شهریار

یک زمان چون لاله‌ای در باغ سبز خشکناب

حالیا چشم و چراغ جمله ایران، شهریار

...

با وجود آن همه تحصیل آداب و اصول

نکته می‌آموزد از آیات قرآن، شهریار

ما چو آب برکه‌ها در جای خویش ایستاده‌ایم

عازم دریاست چون رودی شتابان، شهریار

...

یاد آن شبهای تنهایی که مست و بی‌قرار

با سه تار خود غزل می‌خواند و دستان، شهریار

...

چون دل مفتون تقوا مشکل به دست آورده است

کی رها می‌سازدت اینگونه آسان، شهریار

ما با امید تو دست از دیگران برداشتیم

چشم لطف از روی مشتاقان مپوشان، شهریار

اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق

هر کجا نام تو در آغاز و پایان، شهریار



عکس از آرشیو سیناعباسی هولاسو

 

۲۷ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰